به سوی نور "به سوی نور"
| ||
|
شخصی از حضرت صادق (ع) خواست که او را به آفریدگار جهان راهنمایی کند. حضرت در پاسخش چنین فرمود: - آیا هرگز سوار کشتی شده ای؟ - آری. - آیا اتفاق افتاده که کشتی شما بشکند و کشتی دیگری هم که تو را نجات دهد نبوده باشد و خودت هم شناگری ندانی تا نجات یابی (یعنی دست تو از همه وسایل ظاهری کوتاه باشد؟) - آری. - در آن حال که امید تو از همه جا و همه چیز بریده شده بود؛ آیا در اعماق جان خویش متوجه به کسی نبودی که بتاند تو را نجات دهد و از خطر برهاند؟ - چرا، در خویش چنین احساس و توجهی را داشتم که قدرتی هست، که می تواند مرا از خطر مرگ نجات بدهد! امام صادق (ع) فرمود: همان قدرتی که متوجه به آن بوده ای، همان خدا است. پس یکی از راه های خداشناسی، فطرت است که یکی از نزدیک ترین راه های رسیدن به خداشناسی و در نتیجه خدایابی است. موضوعات مرتبط: امام جعفر صادق(ع)، ، برچسبها: اگر آدمی خود را عبد و بنده ی خدا دانست و خدا را شایسته ی ستایش و پرستش و عبادت یافت از دستورات او پیروی می کند. این اطاعت و تسلیم بی قید و شرط از امر الهی و زیر پا گزاردن هر امر و دستوری که در جهت معصیت فرمان خدا باشد، توحید در اطاعت است. یعنی وحد تنها از خداوند پیروی می کند و اطاعت از پیامبر و امام نیز همان اطاعت از خداست. خداوند در قرآن می فرماید: فرمان خدا و رسول و امامانی که از طرف خدا و رسول تعیین شده اند اطاعت کنید... . اطاعت از پدر و مادر هم به دستور خداست ولی این اطاعت مطلق نمی باشد یعنی مشروط بر این که این اطاعت نافرمانی خداوند نشود: و اگر پدر و مادر خواستند تو را به شرک خداوند وادار کنند در این مورد امر آنان را پیروی مکن... موضوعات مرتبط: توحید، ، برچسبها: بالاترین محبت و شدیدترین محبت و دوستی موحد به خداوند تعلق دارد، تا آنجا که بدو عشق می ورزد و با این عشق به زندگی دلخوش است. دوستی پیامبر و امام و مومنین یا پدر و مادر نیز به خاطر دوستی با اوست این عشق در دلش شعله می کشد تا آنجا که حاضر است برای رضای خدا از جانش بگذرد. انسان محب در کرانه های زندگی خودش، خدا را مقصود خود می بیند و زندگی و مرگ و کار و تلاشش برای رسیدن به آن مقصود است و بی تابانه آرزوی فوز و رسیدن به آن مقصد را دارد، چنانچه خداوند در قرآنش از این محبت چنین پرده برمی دارد: و آنان که ایمان آورده اند شدیدترین دوستی ایشان اختصاص به خدا دارد... موضوعات مرتبط: توحید، ، برچسبها: انسان وقتی می تواند به بالاترین درجات خداپرستی برسد که از اسارت هوس ها رها شده و از بند هواهایی که با خون و گوشتش عجین گشته آزاد گردد و زنجیر عبودیت طاغوت ها را بگسلد و تنها به بندگی خدا گردن نهاده و تسلیم محض او شود. قرآن در این باره می فرماید: آیا آنکس را که هوای نفسش را خدای خود قرار داده است دیده ای...؟! در این جهت آنقدر باید با نفس خود مبارزه کند تا به اخلاص رسیده و زوایای قلبش را از پنهان ترین حرکات شرک آمیز پاک نماید و نیاتش را رحمانی و اعمالش را الهی گرداند و آنگاه است که می تواند به توحید در عبادت نائل گردد و این فرمان خدا را که در قرآن فرموده: مرا پرستش کنید که این راه راست است؛ جامه ی عمل بپوشانید. موضوعات مرتبط: توحید، ، برچسبها: پس از اثبات وجود آفریدگار جهان و خالق هستی سخن در توحید و یگانگی صانع جهان است. توحید یعنی یگانه دانستن خداوند و پدید آورنده ی جهان در آفرینش، که اکنون برخی از دلایل آن بیان می شود: 1- حکومت چند خدا موجب تباهی نظام آفرینش است، نظام یکسره و به هم پیوسته جهان دلیل روشن بر یگانگی و آفریدگار جهان است. اصولا اگر چند خدا بر جهان حکومت و فرمانروایی کنند رابطه ی این آفریدگارها با جهان به یکی از چند صورت زیر است: الف) هر یک از آنها صاحب اختیار بخشی از جهان باشد که خود آفریده است. در این صورت باید هر یک از بخش های جهان نظامی مستقل داشته باشد، ولی می بینیم که سراسر جهان قلمرو یک نظام بهم پیوسته است. ب) یکی از آفریدگارها از همه برتر و بر دیگران حاکم باشد و به کار آنان هماهنگی و وحدت بخشد. در این صورت تنها همین یکی است که واقعا فرمانروای جهان است و بقیه کار گزاران اویند. ج) هر یک از خدایان به تنهایی بر سراسر جهان فرمانروای داشته باشد. در هر مورد هر طور بخواهد عمل کند، در این صورت کار به هرج و مرج می کشد و دیگر قانون و نظامی باقی نمی ماند و به گفته قرآن: اگر در آنها -آسمان و زمین- به جز خدا خدایان دیگری بودند، نظام آن دو بر هم می خورد... 2- وجود دو مطلق و دو بی نهایت در جهان امکان ندارد اگر حجمی را از هر طرف تا بی نهایت گسترش دهیم که به صورت نامتناهی درآید، همه جا را پر خواهد کرد و در برابر آن حجمی دیگر نمی توان فرض کرد. از این مثال به خوبی روشن می شود که وجود دو مطلق و دو بی نهایت در جهان امکان ندارد و چون خدای آفریدگار جهان وجودش از هر نظر نامحدود است، برای جهان نمی توان دو آفریدگارفرض کرد. موضوعات مرتبط: توحید، ، برچسبها: یعنی عقیده به این که جهان مبدا و سرچشمه ی واحد داشته و جهان هستی در خلقت و آفرینش و کارگردانی و گردش از یک محور و مبدا پایدار گشته و اداره می شد و غیر از خداوند کس دیگری در پیدایش و گردش جهان نقشی ندارد و جهان خلقت و تمام هستی در انحصار خداوند و قدرت مطلقه اوست. پروردگار شما آن خدایی است که آسمان ها و زمین را در شش روز خلق کرد... موضوعات مرتبط: توحید، ، برچسبها: یکی از راه هایی که خداشناسان برای اثبات خویش بیان می کنند راه دل است که از آن به فطرت تعبیر می کنند، این راه بسی نزدیک تر، مطمئن تر و پربارتر از راه های دیگر است. فطرت چیست؟ به انگیزه ها و گرایشاتی که در عمق وجود انسان ریشه دارند فطرت گفته می شود. علم دوستی، عدالت خواهی و آزاده طلبی گرایشاتی فطری هستند. انسان خود را می یابد و می بیند که هستی اش در وجود و بقاء از آن خودش نیست و می یابد که هستی اش به هستی مبدئی بی نیاز بسته است، پس با هستی خویش او را می یابد و سرچشمه و مبداء وجود خود را می بیند و بسویش توجه می کند. خداوند در قرآن می فرماید: ای مردم همگی شما فقیر و نیازمند به خدا هستید و تنها خداست که بی نیاز و غنی و ستوده و منزه –از نیاز- است. به عبارت دیگر انسان از راه توجه به " نیاز" خود و همه ی موجوداتی که پیرامون خویش می شناسد به وجود "مبدا بی نیاز" پی می برد. گاه در اثر غفلت و عدم توجه، برخی از انسان ها از همین شناخت بدیهی و روشن و بی واسطه نیز بی بهره اند و گاه کسانی نیاز خویش را می یابند ولی در شناخت آن مبدا بی نیاز دچار اشتباه می شوند و پدیده های لبریز از فقر و آکنده از نیاز را مبدا بی نیاز می پندارند. اینان که در شناخت مبدا بی نیازبه خطا می روند بایستی به افول و غروب و نا پایداری آنها توجه کنند تا بیابند آنچه را که مبدا بی نیاز پنداشته اند سرشار از نیاز بوده و از سرچشمه ای غنی و بی نیاز، هستی گرفته است، همانگونه که ابراهیم (ع) به آنچه که افول کننده و ناپایدار و وابسته بود پشت کرد و به خدای هستی بخش روی آورد و توجه نمود. خداوند در قرآن در سوره انعام در آیه های 79-76 در داستان حضرت ابراهیم می فرماید: وقتی شب او "ابراهیم" را فرا گرفت ستاره ای دید و گفت: این خدای من است، اما همین که ستاره غروب کرد گفت: نه من این غروب کننده ها را دوست ندارم. بعد که ماه درخشنده را دید گفت: این است خدای من اما همین که ماه هم غروب کرد گفت: (این هم که رفت) اگر خدای من راه را به من نشان ندهد، از گروه گمراهان خواهم بود، تا اینکه خورشید فروزنده را دید گفت: این خدای من است، این از همه آنها بزرگتر است اما خورشید هم غروب کرد ابراهیم گفت: من از آنچه شما شریک خدا قرار می دهید بیزارم. من رو به او می آورم که آسمان ها و زمین را پدید آورده، از هر چه جز اوست روی بر می تابم و از مشرکان نیستم. کسی که فطرت او را پرده ای غفلت و دنیا گرایی فرا گرفته گاهی پیشامد های سخت و ناگوار، ناگهان فطرت به خواب رفته او را بیدار نموده، پرده ها کنار می روند. نور فطرت از پشت پرده های بی خبری می تابد و همین تابش نور است که او را بسوی خداوند یکتا و بی نیاز رهنمون می گردد. موضوعات مرتبط: توحید، ، برچسبها: تفسیر و دید کلی از انسان و جهان را جهان بینی می نامند. و به تعبیر دیگر دید و برداشتی که انسان از خود و جهان هستی دارد. آن را جهان بینی می گویند. انواع جهان بینی 1- جهان بینی مادی: جهان مساوی با ماده است. که نیازی به آفریننده ندارد. و در پیدایش جهان طرح و نقشه ی قبلی و هدف و حسابی در کار نبوده است. جهان بینی الهی: جهان مجموعه ای از پدیده ها و موجودی هدفدار است که در پیدایش آن طرح و نقشه ی قبلی در کار بوده و کل جهان نیازمند به پدیده آورنده است و آفریننده اش خدای بی نیاز است که ماده و پدیده نیست. زیرا پدیده چیزی است که هستی اش از خودش نیست بنابراین نمی تواند مستقل و بی نیاز از پدید آورنده باشد. پدیده ها از علت و پدید آورنده ی آن سوال می کند و نمی تواند آن را بدون علت و پدیده آورنده بپذیرد. تغییر و دگرگونی، یکی از نشانه های پدیده بودن است. هر حرکتی را محرکی و هر تغییر و دگرگونی را علتی است. هر موجودی که حرکت و تغییر در او راه داشته باشد پدیده است و نیازمند علت و پدیده آورنده می باشد. چه خداشناسان و چه ماده گرایان هر دو در نهایت به موجودی که بی نیاز از علت باشند معتقدند. اختلاف در این جاست که ماده گرایان طبیعت و ماده را بدون علت و پدید آورنده می دانند ولی خداشناسان خدا و آفریدگار جهان را بی نیاز از علت می دانند. ولی واضح است که ماده نمی تواند بی نیاز از علت باشد زیرا سراسر طبیعت مادی پر از ویژگی های پدیده بودن نظیر حرکت، تغییر، تجزیه، ترکیب، محدودیت، و نسبیت می باشد. از کوچک ترین اتم ها گرفته تا بزرگترین کهکشان ها همه از نظر زمان و مان محدود و وجودشان وابسته به شرایط بی شمار است. هیچ پدیده جهان نمی تواند بطور مستقل و بدون نیاز به غیر بر سر پای خود بایستد و چیزی که سراپا غرق در آثار پدیده بودن است چگونه می تواند بی نیاز از علت باشد؟ اما خداوند و آفریدگار جهان چون پدیده نیست و هیچ یک از آثار و نشانه های پدیده بودن را ندارد پرسش از علت درباره او معنا ندارد، زیرا پدیده است که علت می خواهد اما اگر چیزی علائم پدیده بودن را نداشت و پدیده نبود یعنی وابسته و نیازمند نبود، نیاز به علت و پدیده اورنده برای او تصور نمی شود. پس خداوند پدیده نیست بلکه پدیده آورنده ی همه ی پدیده هاست و هر پدیده ای و دگرگونی و حرکتی به وجود او گواهی می دهد. قرآن نیز در یکی از آیات به همین شیوه انسان ها را به خدای جهان راهنمایی می کند: به درستی که در آفرینش آسمان ها و زمین و گردش شب و روز نشانه هایی برای خردمندان است که آنان را به سوی خدا راهنمایی می کند. موضوعات مرتبط: توحید، ، برچسبها: نخستین اصل از اصول دین، توحید است و بر همه ی انسان ها لازم است که بدانند جهان هستی را خدای یکتا آفریده و به آن هستی بخشیده است و همه چیز در ید قدرت او می باشد. روی همین اصل هنگامی که حضرت محمد (ص) به پیامبری مبعوث گردید به مردم خطاب نمودند: بگویید به جز خدای یگانه خدایی نیست تا رستگار شوید. و با این گفتار راه رستگاری و خدا پرستی را برای انسان ها نشان دادند. دلایل برای اثبات وجود خدا یکی دوتا نیست بلکه آنچه در آسمان ها و زمین می باشند، از قبیل خورشید، ماه، ستارگان، ابرها و نیز وجود دریاها، جویبارها، درختان، معادن گرانبها و اقسام پرندگان و وجود انسان این موجود شگفت انگیز با حواس مختلفی که دارد، مانند: درد، اندوه، شادی و نظایر آنها همه و همه نشان و دلیل بر وجود خدای یکتا هستند. لذا وظیفه ی ماست که به او ایمان داشته باشیم و تنها او را بپرستیم و از او یاری بخواهیم و به او توکل نماییم زیرا آفرینش، زنده نمودن، مردن، روزی دادن و تمام امور به اراده و قدرت او انجام می گیرد. موضوعات مرتبط: توحید، ، برچسبها: |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |